تو اي عشق کار مرا ساختيکه با زينبم آشنا ساختيمگر اين قلم و کلمات ميتوانند تو را توصيف کنند؟... کلمات حقيرند، حقيرتر از آن که عظمت والاي تو را به تصوير کشند!... آخر چگونه ميتوان تنديس صبر و استقامت، قهرمان فصاحتو بلاغت، آينه بيبديل شکيبايي و عالمهآي غير معلمه را توصيف کرد که حق مطلب ادا شود؟!... مگر يک زن را تا کجا تحمل است؟... تا هم چنان تکيهگاه بيپناهي دلهاي زنان رنج ديده و کودکان غمديده باشد؟... و پيامرسان حاثهاي سترگ شدي که داغش کمرت را خميد و موي سرت را سپيد کرد تا در بالاي تل زانو بزني که : خدايا اين قرباني اندک را از ال محمد بپزير...
سلام محجوبه ي عزيزم
يادت باشد اينها غمشان را در هر دلي وديعه نميگذارند.دلت اگر ابري است، قدرش را خيلي بدان
دوستت دارمهمين!